یا مهدی (عج)
یا مهدی (عج)
 
زیباست یادت ، ببین اگر خودت باشی چه غوغایی بپا میشود مهدی جان !
قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد ابرو گشاده باش گزینه روی میز آخرین بازدید قرآن...! سرش رفت ولی قولش نرفت مرد + زن = کامل شدن پاهای مــامــانم آنان که زیبایی بیشتر میخواهند، بسم الله دوستانِ خدا نه ترسی دارند ، و نه غمگین میشوند «شعر امام زمان» «شعر امام زمان» لبیک یا امام خامنه ای..

یکی از نگهبانان متوکل می گوید: 

مرد شعبده بازی را از هند آورده بودند که کارهای خارق‌العاده انجام می داد. متوکل که دوست داشت امام هادی را خجالت زده کند، به شعبده باز گفت:«اگر علی بن محمد را سرافکنده کنی هزار دینار خالص به تو می‌دهم.» 
شعبده باز گفت:«دستور بده نان های سبک و نازکی بپزند و در سفره بگذارند و مرا کنار او جای بده.» 
سفره گسترده شد. شعبده‌باز کنار پشتی‌ای که عکس شیری بر آن نقش بسته بود نشست. هنگام غذا امام هادی علیه السلام دست برد که نانی بردارد اما با شعبده آن شخص، نان از زمین به هوا بلند شد. بار دیگر امام خواست نان دیگری بردارد که آن نان هم از سفره بلند شد و همه حضار در مجلس خندیدند.
در این هنگام امام هادی علیه السلام دست خویش را به پشتی زد و به نقش شیر روی پشتی فرمود:«این مرد را بگیر.» در همان لحظه نقش شیر به صورت شیر درنده ای زنده شد و بیرون پرید و آن مرد را بلعید، آن‌گاه باز سر جای خودش قرار گرفت و مثل سابق به صورت نقشی درآمد. همگان متحیر شدند. امام هادی علیه السلام برخاست تا از مجلس خارج شود. متوکل گفت:«درخواست می کنم بنشینید، و این مرد را دوباره برگردانید.» 
امام فرمود:«سوگند به خدا دیگر او را نمی‌بینی، آیا می‌خواستی دشمنان خدا را بر اولیاء خدا مسلط می کنی؟» 

و از مجلس متوکل خارج شد و از آن مرد شعبده باز دیگر اثری دیده نشد. 

 

منابع:

  • بحارالانوار، ج 50، ص 146، شماره 30 از خراپج.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 29 اسفند 1392 توسط مسعود جهانشیری